loading...
☺خندیدن حق مسلم ماست☺
M.Nahibi بازدید : 121 چهارشنبه 31 خرداد 1391 نظرات (0)

یک دانشجوی پسر , عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش بود.
بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر , راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد.


اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد.
بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه...

 

 

 

روزها از پی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت :  ” من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت
اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن.


ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد.


چهار سال آزگار گذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!!


نتیجه اخلاقی این ماجرا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسرهای دانشجو هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند.

 

 

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    کدامیک معرف سایت به شماست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 54
  • کل نظرات : 60
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 23
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 28
  • بازدید ماه : 69
  • بازدید سال : 112
  • بازدید کلی : 11,659